دوست دارم
دوست دارم شبی با غم سر کنم
دفتری از اشک چشمانم تر کنم
نام این دفتر کنم دیوان عشــــــــــق
عشــــــــــــــــــق را نام این دیوان کنم
خواهش ز تو دارم کثیفش نکنی
چون عشـــــــــــــــق همیشه برا او
دوست دارم شبی با غم سر کنم
دفتری از اشک چشمانم تر کنم
نام این دفتر کنم دیوان عشــــــــــق
عشــــــــــــــــــق را نام این دیوان کنم
خواهش ز تو دارم کثیفش نکنی
چون عشـــــــــــــــق همیشه برا او
یادش بخیر روزهایی که با شوق اماده میشدیم و منتظر میشستیم تا بریم خونه ی با صفا و همیشه پر مهر مادربزرگ
یادش بخیر روزهایی که تمامشون قشنگ بودن و پر از حضور با محبتشون
شبهایی که با هزار التماس و خواهش میخوابیدیم خونشون و صبح با صدای لخ لخ دمپایی هاش از خواب بیدار میشدیم و میشستیم دور سفره ایی که نون داغش رو با پاهای خسته و پیرش رفته و خریده بود و چقدر مزه داشت و مزه میداد وقتی لقمه از دستهای چروکیده و لرزونش میگرفتیم و میذاشتیم دهنمون
اما حالا اون روزها چقدر دور به نظر میان و انگار یه قصه بودن از هزار قصه ایی که وقتی مادر بزرگ شهرزاد میشد و تعریف میکرد و چشامون رو به مهمانی یه خواب پر آرامش و بدون هراس میبرد
امروز او نیست و تنها خاطره ی خوشی مونده و صدای لخ لخ دمپایی هایی که یک عمر میشه ملودی خاطرات کودکی و پر از بودن او
مریم قشنگم بهت تسلیت میگم و امیدوارم هیچ وقت غم مهمون دل مهربونت نباشه و همه ی ما رو چه بچه های پاتوق من چه بقیه ی دوستان ، تو غم خودت شریک بدون
هرچی خاک اون عزیزِ بقای عمر تو و خونواده ی مهربونت
دوستای گلم برای شادی روح مادربزرگ مهربونی هاااا و به نیت اموات خودتون ،الفاتحه ،مع الصلوات
آینه ها انتظـار تصویرم را میکشیدند
خورشیـد را "بــاور" دارم حتـی اگر نـتابد
به عشـق ایمان دارم حتی اگر آن را حس نکنم
به خدا ایمان دارم حتی اگر سکوت کرده باشد
تا خــدا هست جایی برای نا امیدی نیست
گــ ــآهـ ـے جـ ـلوے آیـ ـنه مـ ـے ایــ ــسـتـَ مـ...
خـ ــودمـ رآ دَر آنــ مـ ــے بـ یــنمــ..!
دَسـ ـت رُوے شـ ـآنِ ـه هـ ـآےش مـ ـے گُـ ذآرَمـ
وَ مـ ـے گـ ـوےَمـ : چـِ ـه تَـ ـحَـ ـمُـل دآرَد دِلـَتـ ــ..!
وَقــتـــے از هـَمـــہ ے בنـيـآ نـآرآحـَـتـَـ ـم
فـَقـَط بـآ فـكــر كـَرבَن بـــہ تـــو آروم مـيــشـَم
وَلـــے ...
وَقــتــــے تـــو نـآرآحـَـتـَم مـيـكـُنـــے
هـَمـــہ ے בنـيـآ هـَ ـم نـمـيـتـونـَن آرومـَم كـُنــہ
هیچ می دونستی
زیباترین عاشقانهای که واسم گفتی
وقتی بود که اسمم رو با «میم» به انتها رسوندی؟!
کی می خواد مثل تو باشه ،مثل تو که بی نظیری
مثه تو که با نگاهت ، منو از خودم می گیری کی می خواد مثل تو باشه ،مثل تو که تکیه گاهی تو به داد من رسیدی،توی تردید و سیاهی همه چی از تو شروع شد،همه چی با تو تمومه چرا دنیارو نبینم ، وقتی چشمات روبرومه عشق تو پناه آخر ، واسه قلب نیمه جونه کی می خواد مثل تو باشه ، کی مثه تو مهربونه وقتی که چشای خیسم، دیگه جایی رو نمی دید جزتوهیچ کس تو دنیا، حال وروزمو نفهمید همه چی از تو شروع شد،همه چی با تو تمومه چرا دنیارو نبینم ، وقتی چشمات روبرومه
پرسیـدند:چند سـال داری؟
دنیای عجیـــبی است... اینجا لبـخند را هم ...
گفتم:روز های غمناک زندگی ام را خط بزنی،کودکم
چرا؟
چرا وقتی میخواستی تنهام بزاری اومدی به زندگیم
چرا داغونم کردی گذاشتی رفتی؟
چرا؟
چرا احساس و عشقمو لح میکنی و میزاری میری؟
مگه چه گناهی کرده بودم؟
دیگه خسته شدم
خسته شدم از گریه
خسته شدم از انتظار
از امید واهی از عشق از زندگی از نفسای بیهوده کشیدن بی تو
کاش مردن دست خود آدما بود
کاش میمردم ازاین زندگی لعنتی راحت میشدم
دیگه نمیتونم
نمیتونم ادامه بدم و فقط به یچیز فکرمیکنم
به مردن به اینکه نباشمو راحت شم
یکی ازدوستای گلم گفت:خودکشی واسه آدمای ضعیفه
خب منم بی تو شکستم و ضعیف شدم!!!
پس بهتره نباشم
حداقل اگه نباشم خونوادم و دوستام اذیت نمیشن
بودنم که جز زجر و عذاب برام چیزی نداره
یکی دیگه ازدوستام گفت:ما تنهانیستیم و خدا رو داریم
ولی خداهم از دست من خسته شده
خداهم دیگه منو دوست نداره
پس بهتره دیگه نباشم........
یکی نوشت..یکی خوند
بازم نوشت..بازم خوند
اخرش اونی که نوشت..مرد
اما
اونی که میخوند موند
حالا من مینویسم.
تو بخون
من میمیرم ..تو بمون